*** دمکراسی ***
 پژواک\آزادی.عدالت & حقوق بشر برای ایران                                              
آیا بصرف گرایش و چسبیدن به یکی از روشهای سیاسی ، لیبرال - دمکرات -
مشروطه - جمهوری - سکولار - سوسیالیزم و ... میتوان به آزادی و عدالت و
حقوق بشر ، دست یافت ؟
در این مقاله سعی میکنم منهای هر شکل سیاسی فوق الذکر . به مسئله از
شکل حقوقی بپردازم.
آیا بصرف گفتن دمکراسی، به دمکراسی میرسیم ؟ دمکراسی بمعنی آزادی و 
برابری افراد است. آیا تنها برابری سیاسی رافع مشکلات اجتماعی کلان در 
کشور است ؟
چه کنیم که بتوانیم بهترین نتیجه را از دمکراسی حاصل کنیم ؟برای برابری اقتصا
دی یا عدالت اقتصادی ، چه تمهیداتی میتوانیم در نظر بگیریم ؟
ژان ژاک روسو معتقد بود ( نابرابری اقتصادی ، برابری سیاسی را بخطر میاندازد ).
در دمکراسی نوین،مبنا و پیش فرض.برابری اقتصادی است که توجیح کننده و 
براورندهء فضای سیاسی _ برابر است.در صورتیکه در نظامهای اشرافی ، یا پادشا
هی غیر دمکراتیک. نابرابری اقتصادی امریست طبیعی و توجیح پذیر ...
نگاه و تفکر سیاسی نوین، امروز چه میگوید ؟ یا بهتر است سوال را اینگونه مطرح
کنم ؛ ما در آینده چکار کنیم که بتوانیم برابری را در هردو مقوله استحکام بخشیم ؟
برابری به معنی واقعی در یک دمکراسی ، مستلزم چه چیز است ؟
اگر آزادی و برابری سیاسی را یک امر بدیهی بدانیم.و ساختارهای سیاسی را بر 
مبنای آن استوار کنیم.آیا برابری اقتصادی ، که عبارتند از؛ منافع و خیرهای اقتصادی 
که در زندگی تک تک شهروندان مهم میباشد ،چون؛ ثروت - آموزش و پرورش - شغل 
نیز حاصل میگردد ؟
تفکر و نگاه سیاسی نوین .استدلال میکند که ، برابری اقتصادی بمثابه بسط منطقی 
در تعهد به برابری سیاسی است.از همینروی، باید تاکید و تثبیت گردد که دولتها 
چگونه باید و میبایست ، به آن عمل کنند .یا، حوزه و عملکرد حکومتها را در اینمورد 
باید از پیش تعیین و تکلیف نمود.   
در استدلال برای برابری اقتصادی، بر اساس دمکراسی یا برابری سیاسی. باید نحوهء 
چیدمان قوانین و مقررات و دستور عمل حکومتی. در ساختار قوانین اساسی لحاظ
گردد. چراکه تعاریف متعددی از آزادی و برابری ، بر مبنای دیدگاهها و مکتب سیاسی 
موجود است .
جان رالز ، فیلسوف و حقوقدان معاصر معتقد است : ( بی عدالتی یعنی نابرابری در 
برخوردها ست ). بنابرین ، نابرابری اجتماعی و اقتصادی حاصل از اصل برابری سیاسی 
را میتوان با اتخاذ روشهایی تعدیل یا از بین برد. روش پیشنهادی او  عبارت است از:
آزادی و برابری سیاسی باید مبتنی بر اصل تفاوت و اصل برابری منصفانه  ، قرار گیرد.
اصل تفاوت: اتخاذ تصمیمات و قوانین باید درجهت منفعت نادارترین یا ضعیف ترین افراد
در جامعه باشد.
اصل برابری منصفانه: در یک دمکراسی. نخست باید تضمین برابری منصفانهء فرصتها 
را مورد توجه قرار داد. سپس، به اصل تفاوت عمل نمود.
آنگاه است که میتوانیم ادعا کنیم که در جامعه ، برابری دمکراتیک و واقعی در عمل
مهیا نموده ایم. یعنی امکان دست یابی همه چیز ... برای همه کس در یک حوزهء 
برابر سیاسی در کل جامعه و شهروندان آن .
اما ، هنگامیکه با نابرابری اقتصادی مواجه هستیم، درواقع دو موضوع متفاوت در این
مقوله جای دارد. الف- نابرابری اکتسابی فردی  ب- نابرابری عملکرد و انتخاب فردی .
نابرابری اکتسابی فردی، مقوله یست که خارج از انتخاب فرد بوده است .مثل :
بیماری - جنسیت - نژاد - مذهب - قومیت .. که منجر به مشکلات مالی و نابرابری
اقتصادی میگردد.
در صورتیکه، نابرابری ناشی از عملکرد و انتخاب فردی. چون: تنبلی - اعتیاد - قمار 
جزعی از مسائلی است که بازتاب کنندهء عملکرد و انتخاب شخص بوده که منجر
به ناتوانی اقتصادی افراد میگردد.لذا، 
بایستی تفکیک بین ایندو ناتوانی یا نابرابری در برخورد با اصل تفاوت .قائل گردیم.  
منظور از نادارترین یا ضعیف ترین قشر یا فرد جامعه. نابرابری اکتسابی است . نه،
 نابرابری حاصل از عملکرد و انتخاب افراد.
توجه داشته باشید. در نابرابری اکتسابی فردی،ما از جنسیت نیز سخن گفتیم.
مقصود ، نابرابری زن در برابر مرد است. چراحقوق دریافتی زنان بایستی از مردان
کمتر تعیین و پرداخت گردد!؟
چرا در مبحث ارث، سهم نابرابر برای زن منظور گردد!؟
چرا اولویت استخدام  بر مردان نهاده گردد !؟
بدیهیست که در یک جامعهء مبتنی بر دمکراسی، فرقی نباید در جنسیت یا ایدئو
لوژی سیاسی و مذهبی - زبان - قومیت .. مطرح باشد.
درین هنگام است که میتوانیم ادعا کنیم که اصل برابری در جامعه و کشور حکمروا 
میباشد. در چنین هنگامی است که میتوان به عدالت و حقوق بشر .. نیز دست
یافت .
طبق نگاه نوین در دمکراسی، ویژگی عمدهء حکومت مبتنی بر دمکراسی . برابری
سیاسی منبعث از برابری و عدالت اقتصادی و اجتماعی است .که منتج به اصول
عمومی منصفانه در جامعه میگردد. نه، یک بخش قلیل از شهروندان برخوردار از
توانایی مالی یا حمایت سیاسی خاص و یا دودمانی و ارثی و مذهبی .
آیا قواعد ، صرف بیطرفی سیاسی در تصمیم گیریها . منافع و علایق همگان را
رعایت و عملی میسازد ؟
درینصورت ،آیا عملا آنانیکه از توانایی مالی .. یا موقعیت سیاسی بهتری برخوردار 
هستند. موفق تر نخواهند بود ؟! یا،
مناسبتر آنست که در روند اتخاذ تصمیمات کلی در جامعه . منافع همهء شهروندان 
بطور یکسان در نظر آیند.!؟ یعنی روشی که منافع و برابری هیچکس خدشه دار 
نگردد. برای اینکار باید، اولا - همهء شهروندان از منزلت اجتماعی برابر برخوردار 
باشند. دوما - آزادی و حق و قدرت انتخاب افراد نامحدود و موثر باشد. مشروط 
برینکه نافی حقوق دیگران نشود.سوما - کلیهء تمهیدات لازم،جهت امکان مشارکت
عمومی در اختیار شهروندان قرار داشته باشند.تا از اینطریق، کلیهء نظرات و 
خواستگاههای متفاوت گروهی .. و اجتماعی.. و فردی .. ملاک و تحقق یابد .
موا رد فوق در روشهای کلاسیک سیاسی: نخبهگان سیاسی .. لیبرالیزم سیاسی ..
سوسیالیزم اقتصادی .. پادشاهی .. جمهوری .. و سایر صور سیاسی و روشهای 
مربوطهء آنان . یا ناقص و یا اصلا مورد بیتوجهی ویا،مورد توجیح .. قرار گرفته است. 
به همین دلیل . امروز متفکرین و متخصصین اجتماعی ، منهای اشکال سیاسی 
حکومت و ادارهء کشور . به نحوهء برخورد و تلقی از فرد و جامعه ، در زیرسازی یا 
ساختار قانونی کشور. توجه مینمایند.
یعنی با مراقبت و تدقیق در ساختارهای حقوقی و تعاریف مشخص از ، آزادی -
برابری - عدالت - و جایگاه انسان در حوزهء زندگی خصوصی و عمومی او . سعی 
در بازتعریف اشکال سیاسی و حوزهء عمل و حیطهء قدرت سیاسی در ادارهء 
کشور و برخورد با افراد .. آنان را دل مشغول و نگران کرده است . بنابرین ،
امروز ایرانیان . علاوه بر شکل سیاسی حکومت، باید به محتوای حقوقی تعاریف 
و نگاه به فرد و جامعه و نحوهء تصمیم گیری و اتخاذ روش اداری در کشور نیز باید 
توجه و دقت لازم را داشته باشند.
فراموش نکنیم . که اعتماد .. و تساهل .. و فرار از مسولیت پذیری .. و عدم نظاره 
مستمر در ساختارها و انتخاب مسولین و جوابگو نبودن آنان نسبت به اعمال خود 
و حکومت. منجر به مصیبتهای متعدد ...چه فردی، و چه جمعی...در کشور خواهد 
شد. یعنی : (( آنچکه تا امروز به آن گرفتار هستیم... )).
به امید هوشیاری و تفاهم جمعی و بکارگیری متخصصین در تعیین مسیر و سرنوشت 
شخصی و عمومی خود و احترام به حقوق دیگران در عین برابری و اشتراک عمل 
در جهت رضایت خود و هموطنان در تعیین سرنوشت کشور .    
همیشه با شما ... و در کنارتان : پژواک  
HRZT :  2012 .06 .03  
۱۴ خرداد ۱۳۹۱
  
برای مطالعه بیشتر میتوانید از منابع زیر بهره بگیرید
درآمدی بر فلسفه سیاسی نوین: لزلی  جیکوبز 
فلسفه اجتماعی و سیاسی : جان آرتور 
نظریه ا ی  درباب عدالت : جان رالز
بازنگری حقوقی قوانین اساسی : الی داوکین
منفعت یا خیر همگانی  و  عدالت اجتماعی : مایکل واترز
و ....


** ایران سرزمین خائنان **                                                
استمرار نظام خامنه ای ، دلیل خیانت و جهالت طرفدارانش است .
من مردم  ساده و بی سواد و روستایی را مخاطب قرار نمیدهم.
مخاطب من افراد ظاهرا تحصیل کرده و دین باور و طرفدار این نظام است ،
سوالی که مطرح میکنم این است که :
بر طبق چه شواهد و دلایلی از این نظام ، حمایت میکنید !؟
* حمایت از عملکرد سیاسی داخل کشور !؟ مگر جز اجحاف و ستم و 
زورگویی و محرومیت کثیری در مشارکت اجتماعی و انحصار طلبی قلیلی
 ازمردم . مصداقی دیگری میتوان برشمرد !؟
 * از عملکرد سیاسی خارجی آن حمایت میکنید!؟ مگر جز مصیبت و در
گیری و خجالت و حزانت و انزوا . حاصلی دیگر داشته است !؟
* از توسعه و رفاه سطح زندگی و معیشت و بهداشتی که ناشی از حسن
 مدیریت اقتصادی این نظام بعمل درآمده است ، حمایت میکنید !؟ که نسبت
 فقیر شدن تصاعدی مردم ندار ... در کلیهء شئون اجتماعی ،فرهنگی،
آموزشی ، اقتصادی ... بحد غم انگیزی نقصان پیدا نموده است !؟ 
* از خرد و مدیریت اجتماعی نظام حمایت میکنید !؟ که نمودار قتل و نزاع
و فحشا و اعتیاد و کلاهبرداری و هتک حرمت انسانی ... در سطح کل
کشور ... بیداد میکند !؟
* از صداقت و پاکی در پاسخگویی به ملت ، این نظام حمایت میکنید !؟ 
 که هیچ کسی یا از عملکردهای نظام ، خبر ندارد ... یا، ملت ، جزء آخرین 
افرادی هستند  که از وقایع اتفاق افتاده در کشور ،مطلع میگردند ...! 
آنهم به صدقهء سر کشورهای دیگر !؟
به کدامین یک از دستاوردهای  این نظام، دلخوش نموده ا ید !!؟ با چه 
مقیاس و با چه دانشی و اصولا ، بر چه مبنایی . شما متدینین و متعقلین 
ایرانی . کمر به حمایت این نظام ضد مردمی ،ضد انسانی ، ضد ایرانی ،
 ضد اسلامی ... بسته اید ...!!!؟
* اگر شرف داشته باشیم ... اگر سر سوزنی دانش داشته باشیم ... اگر
 وجدان و نیت خیر داشته باشیم ...اگر به حال خود نیز فقط توجه داشته
 باشیم ( نمیگویم بحال دیگران ... ) . اگر تقوا و اعتقاداتی داشته باشیم ...
بدون هیچ تردیدی . باید  حساب خود را از این نظام . سوا کرده و همسو 
با مردم مظلوم و مقهور و نگون بخت ،در جهت استقرار عدالت .. و انصاف ..
 و آزادگی..و سلامت تن و روان، برادران و خواهران هموطنمان .به مخالفت 
 با اعمال نابخردانهء نظام خامنه ای . برخیزیم .
* به شما هموطنان متدین و معقول... میگویم ؛ اگر بفکر مردم مظلوم ایران 
نیستید . و اگر ذره ای شرف و اعتقاد به خدا و قیامت دارید . لا اقل ، این
 نظام ریشه سوز و نامردمی ...و نا صواب ... را حمایت نکنید . 
به شرفم سوگند ... ذره ای از گفتار فوق از عداوت یا مخالفت با دین نیست . 
واقعیتی است که با شما هموطنان حامی این نظام خامنه ای . در میان 
گذاردم . بنام یک ایرانی ... بنام یک هموطن ... بنام یک واقع بین . بنام یک
ایرانی که شاید در این زمینه ، تحصیل و تحقیق نموده ام . خالصانه و بی هیچ
 چشمداشتی ... تقاضا میکنم .
کمی با خود و گفتار فوق . خلوت کنید .
همیشه با شما ... و در کنارتان : پژواک /  HRZT   
  ۱۳۹۱/خرداد /۷

 منشاء همهء بدبختیها ؛ فقدان قانون و نقص ساختاری آن است:
اصلاح قانون، کلید گشودن دربهای بسته در ایران است .
اصلاح قانون، برطرف کنندهء انحصارات سیاسی است.
اصلاح قانون، عامل گشایش گره های اقتصادی است .
اصلاح قانون، برطرف کنندهء نابسامانی اجتماعیست .
اصلاح قانون، مانع از کشتار و شکنجه و زندانهای بی درب و پیکر است .
اصلاح قانون، سرچشمهء بازشدن مسیر زندگی فردی و اجتماعی است .
اصلاح قانون، تولد امید است و امکان بزرگ شدن و بتعالی رسیدن تک تک افراد میهن است.
اصلاح قانون، تنها راه خروج از بن بست ایرانیان است .
بیایید با هم برای اصلاح قانون هم سخن شویم .            پژواک همه 


** به یاد فردوسی **     15.05.2012


پژواک همه

بسی رنج آمد در این سال سی /  که ارزش زدایند از این پارسی
به شیوا سخن گفتن از مهتری /   بروبد غم یاس ... یا کهتری
به تکریم اندیشه های سترگ /    ز ایام _ خود ... باوران _ بزرگ
بشوییم غمی کامد از روزگار /      ز بیگانه آیین_ نا سازگار
سترون،اندیشه باضرب _ زور /   فقط حاصلش قتل بوده ست و گور
عطوفت بکشتند ... دلها به فاق/   ازآن یکدلیها ... نماند جز نفاق
جدایی ..ز فتنه چو آمد بدست/  سرای کهنسال ... از پای نشست
سزای تهیدست را دزد برد /  هرآنکس بدولت نشست ،کشت و برد
خدا ... گشته بازیچهء حاکمان /   بگسترده شد ... سفرهء ظالمان
بنام خدا هرچه کردند ... کژیست /   تو گویی ... خدا ماندهء بندگیست
جماعت براندند ... از فر .. بزیر /    گدایی دورویی ... رهیی نا گزیر
جهالت شده ست سکه بازار آن /    دروغ و دورنگی ... و کارزار آن
جوانان به بند،یا به بنگ درشدند /   و نیمی ... به کوچیدن آهنگ شدند
تحجر به ذاتش ... ستیز با خرد /     که آیین _ تازی ... بدانسو برد
تعقل چو رخش ما کنیم در مثال /    رساند بنی آدمی ... بر وصال
تهمتن بباید که رخش مرکبش /     که راکب رساند به هر کوکبش
خداوند ایران زمین ... پارسیست /   خدای عرب ،غرق در نارسیست
خداوند _ کردار و گفتار _ راست /   تو ایرانی را بر ددان ... رهنماست
به عزم ... باید این بارگاه _ پلید /    ز بن بر کنیم ... تا شود ، نا پدید
به عقل و تدبر ... و همیارگی /     بدان ... رخت بربندد ، پتیارگی
به پژواک میآید از چپ و راست /    بخود آمدن ... بهتر از هر خداست .
--------------------------------------------------------------------------
15/05/2012 

جمهوری اسلامی & ما ... 

پژواک همه 

هیچ شکی نه، در ضعف مدیریت و نه، در محتوای ساختاری رژیم خامنه ای نیست.
سوال این است که . چرا با وجود تمام این نواقص . وضیت ایران & ایرانی اینگونه 
است !؟  
چرا جنبش اجتماعی در این روزها ، ناتوان از برآوردن خواسته هایش است ؟!!؟ و 
قضیهء اعتراض مسالمت آمیز ... نارضایتی سکوت ... اصلاحات ... mghavmt چیست ؟! 
وقتی ما ، چماق .. و گلوله .. و زندان .. و کهریزک .. در مقابل داریم !!؟
چرا کنشگران سیاسی ایران . مثل تاکیدات رسانه های غربی ، از بکار بردن برخورد
قهری .... اینقدر ، پرهیز میکنند ...!!!؟ و طبیعتا ، ناراضیان داخلی نیز سخنی بمیان 
نمی آورند...! چون از هیچ منفذی گویی چنین موضعی . بر نمیآید . پس ، کفر اعظم 
میباشد  ...!!!!؟
اگر نگویم ۱۰۰% سران سیاسی امروزی.... نافشان به جایی وصل است . اما ،
میتوان گفت که بخش بزرگی از آنان . یکجوری ... به یک جایی اتصال دارند ( خانهء
 کعبه و قبله گاهی ) غیر از منافع ملت و اعتقاد به حاکمیت مردمی ...! و دنبال
 نردبانی هستند، تابدانوسیله. به قدرت برسند...و هالاف و هولوفی بدست آورند ...!
بهتر است بجای پرداختن به اینان، به سر چشمه و اصل منشع این نقطه نظر بپردازم ؛
(( غرب ... یا بهتر است بگوییم : نظام جهانی  )).  
 چرا غرب نگران برخورد قهر آمیز مخالفین نظام با رژیم است !!؟؟
۱- آیا نگران است که مبادا ، نتواند آنان را در جهت خواسته های خود ، بعبارتی
منافع خود در ایران . نگهدارد...؟ یعنی، حکومتی بوجود آید مردمی و در مسیر منافع
ملت .؟ و الگو شدن یک چنین مسیری در منطقهء خاورمیانه ؟
۲- بدلیل قدرت نظامی و حمایت بیشمار مردم از رژیم ! و شکست  ناپذیر  پنداشتن
 رژیم ایران ...!؟ است .که غرب و پیروی آنان ، سیاسییون ایران نیز، جرات چنین 
عملکردی را ندارند !!؟   
۳- آیا نگران کشته شدن مردم ایران هستند ...!؟ 
۴- آیا میل به حضور رژیم در منطقه را دارند ؟ تا با مترسک کردن آن ،بتوانند نفوذ 
سیاسی... و فروش اقتصادی... در منطقهء  زرخیزخاورمیانه را برای خود تضمین 
نمایند ...!؟
۵- آیا بدلیل چندگانگی حوزهء قدرت در نظام جهانی است .؟ یا بی ثباتی در تاکتیک
 و استراتژی ... و عدم  وجود یک ثبات نسبی در فضای بین المللی است ؟
۶- آیا مطمئن و معتقد هستند ، که مردم ایران . بدلیل سرخوردگی از نتایج حاصله
 از انقلاب ۵۷. دیگر نه، جرات ... و نه، تمایل به تکرار اینگونه واکنشها ... نسبت به
 ظلم و بی عدالتی موجود در کشور را ندارند ..!؟

براستی ، کدامین یک از دلایل فوق . عامل تداوم رژیم در ایران ... وپراکندگی نظر و 
عمل در بین ایرانیان و اپوزیسیون ایران است ؟آیا هیچکدام ...!!؟ یا، همهء مورد فوق ،
 میتواند ما را به پاسخی برای این معزل ایران . رهنمون نمایند ...!؟ البته . منهای 
بی برنامه گی و ضعف دانش سیاسی.. از یکطرف .و ولخرجی بیشمار رژیم جهت
دور کردن ما از یکدیگر ...بهر شکل و به هر قیمتی ... که باشد. نیز وجود دارد .
به امید اتحاد و پایدار نمودن سعادت ایران & ایرانی . 
همیشه با شما و کنارتان : پژواک             ۱۵ اردیبهشت / ۹۱ 
HRZT


        ** طی طریق علما ... **                              
پژواک همه 
ابتدا پوزش میطلبم از استفادهء برخی کلمات .
-----------------------------------------------------
قحطی اندر همه چیز.. قحط رجال است مگه نه !?
ورنه عظمای چلاق .. بر ما وبال است مگه نه     !?

شیخ با ریش و عبا ... سفله و کوته نظری 
شکل رسوایی ... این قوم لواط است مگه نه

هر که در هجره فرو آیدش .. تسبیح بدهند 
بهر هر مهرهء آن ... قمبلی فنگ است مگه نه

چون در آنجا همگی شرح لواط  ... آموزند  
تپه سیخی قدیم ... فیضیه گشته ست مگه نه

ما چه دانیم که در این ره و به آیین شیوخ 
شرط کون ... باب فتوحات صواب است مگه نه

درس نحو است و حدیث باشد و تاریخ عرب 
نو طلب آمده گان ... تفریح شام است مگه نه

یک بچند سال ... بشاگردی استاد شوند 
تا که استاد شوند ... دروازه غار است مگه نه

گفت، پژواک . مگو ... سر سران دولت
گفتمش، راز که نیست  شهرهء عام است مگه نه !؟
-----------------------------::--------------------------
جای ستار خان & باقر خان خالیست 
پژواک همه 
دنیای عجیبی است ...! ستارخان ها & باقر خانها ... در روزگاری آمدند 
که جمعیت ایران ۱۰~۱۵ میلیون بود . در هر استان ، حداقل چند تایی مثل
ایندو سالار ... حضور میداشت. اما 
امروز با جمعیتی ۷۵ میلیونی ایران. ای دریغ از هر استان یکنفر ... چه 
برسد به اینکه با ۵ برابر شدن جمعیت . در هر استان دهها نفر چون آن 
سالاران ...! میبایست حلقوم این جانیان و غارتگران را بفشارند ...!!!
چرا ، ایران & ایرانیان ، اینگونه پس رفت پیدا نمودند ...!!!؟ چرا !!!؟

www.radiofarda.com/rss/?count=50&zoneid=143

رادیو فردا

رادیو فردا


ملت ایران کجای کار است !؟
پژواک همه  
امروز مجلس دستنشاندهء عظما... فرمان فروش ۲۰% از سهام نفت ایران
را صادر کرد ...!
این ملت ... چه کار میکند...!؟ کجاست ...!؟ چرا صداش در نمی آید ...!؟ 
نشسته است و انتظار چه کسی ...را میکشد ...!؟ آهای.... کسی در این خانه
بیدار است ...!!!؟ چوب حراج به سهام نفت هم رسید ...

چرا اپوزیسیون ایران موفق نیست !؟                              
۱-محفلی عمل کردن
۲- بی‌ توجهی‌ به شرایط داخلی و جهانی‌( بروز نبودن)
۳- تعصّب درiیدئولوژی خاص, یا فرد پرستی‌
۴-بی‌ برنامگی و نبود تقسیم کار
۵-بی‌ توجهی‌ به خواست و نگاه عمومی‌ (الویتها)
۶-بی‌ توجهی‌ به نبود ساختارهأی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی
۷- انفعالی عمل کردنپاسخگوی به رفتار رژیم شدن. بجأ اینکه ،رژیم را بدنبال خود بکشند )
۸- عدم اطلاع رسانی و صداقت در راهکارها با مردم
۹-  انحصار طلبی قدرت (مغایر بودن عملکردها  با ادعاها دموکراسی از بالا)
۱۰-ناتوانی در ایجاد هممیت و همیاری انبوه (ضعف مدیریت و محدود نگری سیاسی)
تا زمانی‌ که بستر جامعه و امکانات موجود را نشناسیم، ضعف و قوت خود و مردم را تشخیص نمیدهیم. لذا، اقدامات ،یا بی‌ ثمر میشود، یا ناکامیها منجر به واخوردگی و یا طولانی‌ شدن مشکلات خواهند گشت .
با هم برای فردای بهتر: پژواک همه
peyvand  :

جمهوری اسلامی & ما 
پژواک همه 

هیچ شکی نه، در ضعف مدیریت و نه، در محتوای ساختاری رژیم خامنه ای نیست.
سوال این است که . چرا با وجود تمام این نواقص . وضیت ایران & ایرانی اینگونه 
است !؟  
چرا جنبش اجتماعی در این روزها ، ناتوان از برآوردن خواسته هایش است ؟!!؟ و 
قضیهء اعتراض مسالمت آمیز ... نارضایتی سکوت ... اصلاحات ... چیست ؟! 
وقتی ما ، چماق .. و گلوله .. و زندان .. و کهریزک .. در مقابل داریم !!؟
چرا کنشگران سیاسی ایران . مثل تاکیدات رسانه های غربی ، از بکار بردن برخورد
قهری .... اینقدر ، پرهیز میکنند ...!!!؟ و طبیعتا ، ناراضیان داخلی نیز سخنی بمیان 
نمی آورند...! چون از هیچ منفذی گویی چنین موضعی . بر نمیآید . پس ، کفر اعظم 
میباشد  ...!!!!؟
اگر نگویم ۱۰۰% سران سیاسی امروزی.... نافشان به جایی وصل است . اما ،
میتوان گفت که بخش بزرگی از آنان . یکجوری ... به یک جایی اتصال دارند ( خانهء
 کعبه و قبله گاهی ) غیر از منافع ملت و اعتقاد به حاکمیت مردمی ...! و دنبال
 نردبانی هستند، تابدانوسیله. به قدرت برسند...و هالاف و هولوفی بدست آورند ...!
بهتر است بجای پرداختن به اینان، به سر چشمه و اصل منشع این نقطه نظر بپردازم ؛
(( غرب ... یا بهتر است بگوییم : نظام جهانی  )).  
 چرا غرب نگران برخورد قهر آمیز مخالفین نظام با رژیم است !!؟؟
۱- آیا نگران است که مبادا ، نتواند آنان را در جهت خواسته های خود ، بعبارتی
منافع خود در ایران . نگهدارد...؟ یعنی، حکومتی بوجود آید مردمی و در مسیر منافع
ملت .؟ و الگو شدن یک چنین مسیری در منطقهء خاورمیانه ؟
۲- بدلیل قدرت نظامی و حمایت بیشمار مردم از رژیم ! و شکست  ناپذیر  پنداشتن
 رژیم ایران ...!؟ است .که غرب و پیروی آنان ، سیاسییون ایران نیز، جرات چنین 
عملکردی را ندارند !!؟   
۳- آیا نگران کشته شدن مردم ایران هستند ...!؟ 
۴- آیا میل به حضور رژیم در منطقه را دارند ؟ تا با مترسک کردن آن ،بتوانند نفوذ 
سیاسی... و فروش اقتصادی... در منطقهء  زرخیزخاورمیانه را برای خود تضمین 
نمایند ...!؟
۵- آیا بدلیل چندگانگی حوزهء قدرت در نظام جهانی است .؟ یا بی ثباتی در تاکتیک
 و استراتژی ... و عدم  وجود یک ثبات نسبی در فضای بین المللی است ؟
۶- آیا مطمئن و معتقد هستند ، که مردم ایران . بدلیل سرخوردگی از نتایج حاصله
 از انقلاب ۵۷. دیگر نه، جرات ... و نه، تمایل به تکرار اینگونه واکنشها ... نسبت به
 ظلم و بی عدالتی موجود در کشور را ندارند ..!؟

براستی ، کدامین یک از دلایل فوق . عامل تداوم رژیم در ایران ... وپراکندگی نظر و 
عمل در بین ایرانیان و اپوزیسیون ایران است ؟آیا هیچکدام ...!!؟ یا، همهء مورد فوق ،
 میتواند ما را به پاسخی برای این معزل ایران . رهنمون نمایند ...!؟ البته . منهای 
بی برنامه گی و ضعف دانش سیاسی.. از یکطرف .و ولخرجی بیشمار رژیم جهت
دور کردن ما از یکدیگر ...بهر شکل و به هر قیمتی ... که باشد. نیز وجود دارد .
به امید اتحاد و پایدار نمودن سعادت ایران & ایرانی . 
همیشه با شما و کنارتان : پژواک             ۱۵ اردیبهشت / ۹۱ 
HRZT


سخنی با اپوزیسیون ایران 
  پژواک  همه                                                                                          
یک نکته همیشه فراموش شده از طرف اپوزیسیون ایرانی ؛ << تنوع نظر و
 نگاه سیاسی  >> است . که در این لینک برنامه افق قابل مشاهده است .
اگر مشکل موجود (نظام  ایران اسلامی ) را به یک میدان ( فلکه ) تشبیه کنیم و 
مخالفین آنرا ( اپوزیسیون ) خیابان .که می باید ، بسمت این میدان رفته و به آن برسند ...
آیا اگر فقط یک خیابان باشد ... دیگر نیازی به وجود میدان است !؟ . وقتیکه  میدان 
است ، خیابانها دلیل وجودی پیدا میکنند. یعنی تنوع مسیر ... تنوع جهت ... تنوع 
انتخاب... آنچکه باید دقت کرد و ایراد محسوب نمود . نه ، وجود خیابانها .... بلکه 
شرط رسانیدن افراد به میدان است . در یک جامعه اگر تنوع نظر و نگاه ( یا 
همچون تمثیل فوق ، خیابان ) وجود نداشته باشد ...! دیگر تحول و رقابت و 
دموکراسی ... مفهوم نخواهد داشت ..! 
تاکید میکنم . اگر خیابان نتواند ما را به مقصد برساند . یا مارا سرگردان نماید ...!
در اینصورت مساله خواهد بود . هدف مردم ایران رسیدن به میدان است ،یعنی ،
رسیدن به حقوق مسلم خود .
 میدان مورد نظر ما ، متحقق کردن حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش 
است. ارادهء مردم در ساخت و کار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور ، است .
بنابر این . حق مسلم هر کسی است که خیابان مورد نظر خویش را انتخاب کند.
بشرط آنکه . آن خیابان او را به میدان برساند. مگر اینکه خود بخواهد و میل به 
سرگردانی داشته باشد ...! و الا، اگر بنا باشد نظر و دیدگاهی ( خیابانی ) نادرست 
یا در جهت معکوس میدان باشد ...! در اینصورت است که طرفداران آن خیبان، را 
جایگاهی در بین اپوزیسیون ایران و ایرانی نخواهد بود. پس ؛
شرط منطقی آنست که دیدگاه و نظر ( خیبان های ) موجود ، بسمت میدان . ایران و 
ایرانی را برساند .
در این برنامه. همهء افکار مطروحه . تنوع و رنگارنگ بودن اپوزیسیون را 
نشان میدهد.  شرط اساسی ، تفاهم پیدا کردن بر سر این مقوله است  که  :
۱- میدان متعلق به یکی  از رهروان و یا خیابان خاصی نیست . بلکه نقطهء اتصال 
خیبانها به یکدیگر است و متعلق به همهء رهروان هر کدام از خیابانهاست .
۲- گفتگو بر سر نام خیابانها نیست ... بلکه پیدا کردن هموارترین .. و نزدیک 
ترین مسیر ... جهت رسانیدن ما ایرانیان به میدان مورد نظرمان است (  حقو ق 
مسلم انسانی . همچون مفاد اصولی مندرج در منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد )
و حاکمیت پیدا کردن قانون تایید شده از طرف تک تک ایرانیان در (رفراندوم )  و 
حق تعیین سرنوشت (حاکمیت ) ملت، بدست و رای خودشان  ... و مهمتر از 
همه. تفهیم این مطلب بر همگان ، که یک حکومت مطیع نظر ملت است . نه، ملت 
برده و مطیع حکومت .
به امید باور کردن خودمان ، و محترم شماردن نگاه و نظر دیگران . و به امید 
تفاهم در پیدا کردن بهترین و نزدک ترین خیابان ( راه ) موجود . 
پایدار باد ایران و ایرانی . همیشه در کنارتان و با شما :
پژواک همه 
پنجشنبه  ۱۴ اردیبهشت ۹۱ 

     * (این روزها اوضاع جور دگر است ) *
اردیبهشت ۹۱       پژواک همه                  

روزگار عرصهء پوزخند شده است ...!
    مثل مسجد ، که قشون در آن جمع
     مثل دانشگاهی ، که نمازخانه شده ست 
       مثل یک شوهر بی زن 
          مثل یک خانهء بی در       
         مثل خودکار بدون جوهر 
           مثل یک سمساری ... که کتاب میفروشد 
             و ، فروشگاه کتاب_جلوی دانشگاه 
              میفروشند فقط جلد کتاب ، 
               و کتاب را ... تو بباید بخری از پاسگاه 
                که مبادا ... بنوشته شده باشد مطلبی با جوهر ..! 
جرم جوهر ... 
     ورق صاف و سپید را به سواد قلب کند ..!
        این روز ها هر کتب آمده در بازار را 
          با مداد بنویسند ..!
           چونکه ... پاک کردن آن ، آسان است .
این روز ها ... اوضاع ... جور دگر است 
     پسرها ... با بدنی ورزیده و رخسار نکو 
        دختران هم ...
           همگی صافکاری و رنگ شده اند 
               همگی جای کتاب ... آی فونی در دستان   ...
                 و بدینسان ... چه کسی فرصت اندیشه کند !؟
                  که چرا و چه کسی جوهر را ... تکفیر کرد !؟
                    که چرا ...اینخانه  بی درب شده است !؟ 
                      که چرا نادانان... مصدر چندین شغلند !
                       و چرا دانایان ... نیمی در زندانند !
                         و بقیه گوشهء خانهء خود کز کردند ..!؟
روزگار عرصهء پوزخند شده است ...
    وقتی جوهر و کتاب جرم باشد !
      این جوانان خودشان را ... به چه  بر آزینند ...!؟
        جز... با ظاهر آراسته و اندامی نکو ...!؟
           سفرهء مردم را بوی نفت سهماندند 
            پول آنرا ...
              ببرند و بخورند ... آشکارا ...
               زین سبب شوهر ، بی زن ...
                و زنان ، نان آور ...
                 خانه بی درب شده است .
این روزها اوضاع  جور دگر است  
   چونکه ما جای تعقل ... به تنقل هستیم 
      چونکه ما جای تجمع ... به تفرد هستیم 
         چونکه ما بردهء افکار تحجر هستیم .
 روزگار میخندد... نه تبسم ... که پوزخندی کریه...
     و در این غوغای بی خبری 
       از چه گوید پژواک ...!؟
       دوزخ دانایان... یا  بهشت بیخردان ؟!
          این روز ها ... اوضاع جور دگر است . 
--------------*-------------------*---------------------
پژواک آزادی .عدالت & حقوق بشر برای ایران