poem

پژواک همه

پژواک\ آزادی .عدالت & حقوق بشر برای ایران

---؛؛ بدان .. و برو ؛؛---



سخت ...حیران است مست

و سمندر می تراند شعری

تحت نام ، تو صبوری بایدت در دل شب

راه دشوار و پر از خار باشد

راه را چاه ... فکندند بر آن

و تو ، باید که صبوری کنی و راه جویی .

در درون این راه

هست آفتاب ... پرستان زیاد

که استتارند به محیط اطراف

و تو را می پایند ...

باز سمندر میخواند بغزل

راه دشوار و پر از نیرنگ است

چاهها ... کنده شده ست در دل راه

و تو ... باید که صبوری کنی و هوشیاری،

هم به خورشید توجه باید

هم براهی که پر از نیرنگ است

باید هوشیار باشی ،

که یکی راه داند

وان دگر... ، چاه به سینه بسیار .

باز سمندر ... می دادش هشدار ...

پیش رویت .. یک افق

لیک ، نیست هموار راه

بهتر است دریابی پژواک را ، که بخواند از نور

و فراموش نکنی

خورشید است که افق میزاید

نه، افق خورشید را .

=============**================

به امید آزادی و توجه به این هشدار ، که راه مقصود نشود . بلکه

آنچکه حاصل از این پیمایش است . مقصود ماست .

moshkelat Iran . political psychology


پژواک همه

پژواک \آزادی. عدالت & حقوق بشر برای ایران                                           
-::-- روانشناسی سیاسی . علل مشکلات در ایران --::


در این بحث ما به انسان و جامعه از نگاه روانشناختی پرداخته و دلیل بروز تلاطمات اجتماعی را جستجو می نماییم .

انسان: که موتور حرکتش غریزه است . و غرایز وسیله ای هستند که انسان را بطرف هدفهایش و مقاصدش رهنمود میکند .

جامعه : که بستر تجلی یا شکل گیری ماهیت غرایز است.

غرایز و اعمال ناخودآگاه آن عبارتند از : ۱- پی روی از غرایز ۲- تغییر شکل یافتن غرایز جهت باجرا در آمدن ۳ - سرکوب یا منع غرایز

۱- رضایت از انجام غرایز چون ( شکمبارگی یا ولع- مد - ورزش - تحصیل - تعاملات مثبت اجتماعی - دوستی - عشق - زندگی نباتی - و بسیاری دیگر ) اهم دلایل رفتاری را در انسان ایجاد مینماید .

۲- تصعید یا تغییر شکل دادن غرایز چون ( هنر - ورزش - علم و توسعه و گسترش - تجرد - حیواندوستی - گیاهپروری - تجمل و مال اندوزی - صلح دوستی و انسانمداری - کمک خیر خواهانه کردن) و غیره

۳- سرکوب غرایز که منجر به ( جرم -اعتیاد - فحشا - سرکوب اجتماعی - عصیان و سرپیچی اجتماعی - انقلاب - فرار و مهاجرت - افسردگی - واخوردگی - واماندگی ) میگردد .

ارضاء نشدن غرایز . سرکوب غرایز . امکان بارور نشدن غرایز . منجر به سرکوفتگی برای شخص میشود . ممنوعیت های اجتماعی - فرهنگی - سیاسی - اقتصادی - مذهبی، همه فاکتورهای سرکوب هستند . که مفر ( فرصت ) رشد عقلی ، در مورد کنترل بر غرایز را از بین میبرند .

غرایز سرکوب شده - منکوب شده - متحول نشده ... عامل طغیان و عصیان و مشکلات عاطفی و رفتاری برای فرد میگردد. در شکل منطقی و روتین شده ، غرایز هنگام تمایل به برآمده شدن . هنگام برخورد با فیلترینگ و عاملهای منع ناخودآگاه ، بر حسب آموزش و فرصتهای بهینه شدهء فرهنگی و اجتماعی ، که به انسان آموخته گشته است . از حالت خام غرایز . به صور مطلوب و قابل اجرا تبدیل خواهندگشت . آنچکه توسط وجدان یا من برتر یا عقل یا عرف فرهنگی ، در بستر جامعه به انسان آموخته گشته است . باعث میشود که

این غرایز بشکل پخته شده و قابل اجرا در آیند : تلاش اقتصادی - علمی - تحصیلی - هنری - ورزشی - خلاقیتهای گوناگون ... تغییر یابی و قابلیت تجلی و بارور شدن را بوجود میاورد . اما در صورت نبود این مفر . چه میشود ؟

*::* علل بروز مشکلات اجتماعی ... از منظر روانشناسی سیاسی * ::*

تخیلات انسان ، گاهی سدی بر جلوی حقایق انسانی میکشد . تخیلات منبعث از امیال ... ریشه در غرایز دارند . که بدلیل عدم رشد عوامل احیا کننده ، مانع از بوقوع پیوستن آنها در

انسان گشته ، و تراکم آن در ناخودآگاه ... فرد را جهت بوقوع پیونداندن آن، وادار به انجام هر عملی میگردا ند . بعبارتی

تخیلات ... محصول نیروی روانی است ، که فرصت برآورده شدن . برایش بدلیل اقتصادی - یا سیاسی- یا اجتماعی ... مهیا نگردیده است . درواقع ، میتوان چنین مطرح نمود : تخیل

جانشین کار یا موردی از عدم توانایی انجام دادن یک میل است ، یا ،یک مورد از غرایز غیر قابل حصول بدلیل مشکلات ناخواسته ... در یک گزینهء زمانی خاص است ... که برای فرد بصورت تصور و تخیل، شکل میپذیرد . تخیل جایگزین عدم کامیابی عملی خواسته ها است .

نبود یک جامعهء باز و نبود امکانات برابر و قابل حصول در یک اجتماع ، جهت امکان براورده کردن نیاز ها و امیال شخصی است. که منجر به واپس زده شدن امیال در فرد میگردد.این

واپس زدگی ، باعث انفعال و دلزدگی ... یا بحران هویت و ضعف و ناتوانی _من برتر ( عقل) میگردد .

لجام گسیختگی و انحراف و جرائم و اعتیاد و فحشا و غیره ... برایند این مشکلات است . بدلیل آنکه ، مسیر معقول و قابل حصول ، در بستر جامعه برای شخص . جهت ارضای تمایلات و امکان برآورده شدن تمایلاتش ، مهیا نیست . یا ، قابلیت انجام عمومی برای فرد، مهیا نمیگردد. و اینچنین ، در جامعه ، کژروی بصورت یک هنجار شکل میگیرد .

امکان دارد سوال شود : چرا در این مواقع ، عقل بکمک این افراد نمیآید ! تا مانع از ارتکاب خطا گردد ؟

قبل از پاسخ ، ابتدا عقل یا وجدان را برسی کنیم:

عقل و هوش و خودآگاهی ، در اشخاص متفاوت است . عقل و خودآگاهی استعدادی است که بوسیلهء تجربه و تعلیم و تربیت ، بدست میآید . یا ، استعدادی است که انسان میتواند بوسیلهء آن ، از امکانات قابل فراهم زندگی ،بهره جوید. یعنی برآیند آن ، منافع و ارضای شخص در مواجه با مسائل و طرق رسیدن به نتیجه مطلوب است . یا ،استعدادی است که انسان خودرا با مقتضیات زمان و مکان خویش ، هماهنگ میسازد. ازطرفی دیگر

تعقل برآیندی از دو مقوله میباشد: ۱- ذات و ماهیت وجودی انسان و کارایی سیستم بیوشیمیایی مغز ۲- تعلیم و تربیت و کسب تجربه .

پیشرفت و تعالی اندیشه و تعقل . عقل صد درصد منبعث از ماهیت ذاتی نیست. بلکه توجه به مسائل و آموزش و پرورش و فضای زندگی اجتماعی با کیفیتهای بالقوه ای که در این فضا در نظر گرفته میگردد،نیز از عوامل رشد دهنده و ارتقاء دهنده . خواهد بود.

بصرف داشتن تواناییهای بالقوهء ذاتی ، ممکن نخواهد بود که عامل پیشرفت و یا ، پرهیز از مشکلات ، و نهایتنا کنترل تخیلات .... واقع گردد. نکتهء دیگر که بایستی توضیح داد. آنست که، همه این توانایی های ذاتی و آموزشی و برنامه مندی و تعقلات انسان. جهت ارضای انسان بکار میآید. تا از همهء امکانات موجود ، بهره گرفته شود. لذا، آنچکه برای خرد

و تعقل و اعمال و رفتار فرد مهم است ، نتیجهء بازتابیده شده از این اعمال است که شخص را ترغیب میکند برای برآوردن نیازهای خود. از آنها بهره بگیرد. بنابرین

در یک فضا و نظام اجتماعی بسته یا محدود. یا، نابرابر و غیر ارگانیک ... شرایط بسمت تنزل آموزش و پرورش ... و نبود _ عوامل و امکانات اجتماعی برابر . باعث میگردد که شخص_ مستعد ... یا بعبارتی

فرد_ مواجه با ناکاستیها و بدور از امکانات مساعد _ قانونی . اجتماعی . اقتصادی ... ناتوان از تامین یک زندگی معمول گشته ...( بیکاری - بی پولی - غیر قابل برآورده شدن نیازها )

و سرانجام .سر خوردگی و ناتوانی در رسیدن به نیازها، تدابیر عقلی و منعیا ت من برتر ( قواعد اجتماعی و اخلاقی ) .را تضعیف میگرداند . لذا، توجیه ... یا بعبارتی . خود فریبی

از یکطرف ... و حس انتقام گیری و عصیان در قبال کاستیهای اجتماعی .. یا اقتصادی ... یا سیاسی . باعث میشود که کارایی تعقل یا بعبارت بهتر ... وجدان و کنترل غرایز ... روی به تضعیف شدن ، یا ، دور زده شدن... یا ، خود فریبی... آورد. چراکه ، صیانت ذات ،یا ، ارضای غرایز ... یکی از مهمترین اهداف و غایا ت انسانی است .

در چنین جوامعی، سرکوب.. بازداشت.. زندان ... چاره گر حل مشکلات نیست. بلکه برعکس، نیازمند قانونمند شدن حمایت اجتماعی . تسهیلات اقتصادی و امکان برابر . در استفاده و بهره گیری از تواناییهای بالقوه و بالفعل اجتماعی است.

احساس انسان ، چه در حال مثبت . و چه منفی ، منبعث از غرایز و امیال است . بنابرین ، تکرار یک احساس و تمایل . بمعنی ایجاد علاقه کردن است. و آنچکه مورد علاقه واقع گردد (تکرار ). بمعنی رسوخ ( قوت ) آن امیال است در کالبد روانی انسان. و ، تعلقات خاطر انسان، قابل بسط و توسعه است. درواقع ، تجلیات همگانی آن امیال. در رفتار اجتماعی انسان ،قابل مشاهده و پی گیری است . پس

تمایلات شخصی، که در نا خودآگاه افراد ، رخنه و جمع گردد و ارضاء نشود . در رفتار و گفتار فرد ( در خودآگاه) او نیز ، خودنمایی خواهد نمود. و این همان ناهنجاری در رفتار و گفتار افراد در جریان زندگی ، یا بعبارتی دیگر . ناهنجاری اجتماعی است . یعنی، این انسان جهان را آنگونه میخواهد ، که میطلبد و میجوید. نه ، آنچکه جمع یا جامعه برای او ترسیم میکند. درصد و رشد این شکل متضاد ، حاصل از وجود ( قواعد و قوانین ) یک جامعهء ناهمگون با انسانهای در بطن خودش است .

اجازه بدهید به این شکل بازگو کنم:

نگاه و برخورد یک انسان با دیگران و خودش. بدینگونه است که انسان از طریق احساس و حواسش + ضمیر ناخودآگاهش + خودآگاهی .= محتوای منطقی .رفتارش شکل میگیرد .

این مجموعه را پنجره یی مجسم کنیم ، در مواجهه با بیرون و افراد (جامعه ). پس

این پنجره، دارای پرده ها یا ، لایه هایی است از مجموع عوامل درونی و بیرونی . یا ، القائات و تلقینها . یا، قواعد اجتماعی و امیال و غرایز . که از تلفیق همهء این پرده ها .و درجهء قابلیت شفافی آنها . نوع و کیفیت رفتار ما را رقم میزند. میبینیم که، جامعه بر انسان اثر میگذارد. و از طرفی انسان نیز با رفتارش جامعه را به چالش میکشد . پس یک مقولهء دو سویه پیش روی خود داریم.

لذا ، غیر از مطالعه فردی برای شناخت از انسان . میتوان به مسائل اجتماعی نیز سری بزنیم زیرا، بازتاب کلی محورهای نیرو بر انسان است .

درهر اجتماعیی عده یی دچار تصادم نیروی عقلی و غیر عقلی هستند . بنوعی خود جامعه نیز ، همسان فرد ، دچار تصادم میباشد . درواقع تضاد عقلی و غیر عقلی فرد در نگاه انبوه شدهء آن ، یعنی جامعه نیز . تسری میابد . تغییرات حاصل از این تصادمات ، و تناقضات فردی ... نوسانات جمعی یا اجتماعی را بوجود میاورد .

جامعه بیمار ، مبتنی برفشار و ناهمگونی از قواعد و قوانین عقلی بر امیال برآمده از عواطف وغرایز افراد است . تفکر و تخیلات حاصل از ضمیر ناهشیار _ بخش قلیلی از افراد. که آنان را مسلط بر نظام قدرت و گرداننده بر جامعه کرده است . تصمیمات آنان ، منجر به اجرا کردن قواعدی میگردد که همسویی با کل جامعه را ندارد.لذا

عامل تعیین کننده را که بایستی متاثر از اصول عقلی و منطقی و حقوقی و رهیافتهای علمی باشد . بر مبنای همان سرکوفتگیها و تصورات و امیال آن بخش قلیل بیمار ، پی ریزی میگرد د .و

بدیهی است که گزار اجتماعی مسلط، بر مبنای تفکری محدود و نامتعارف با کل شهروندان ... تبدیل به گفتمان حاکم میگردد. مسیر یا بازخوراندی که همسویی اجتماعی ندارد . الا ، با همان عدهء قلیل و حاکم .

عوامل تخریب و تناقضات اجتماعی . برآیندی از نابسامانیهای فردیست که تعمیم به جامعه گشته است . چون:

سادیسم و مازوخیسم : که از فاکتورهای ( عوامل ) مواثر در بروز این تناقضات و رهنمودهای اجتماعی خواهند بود. سادیسم، متوجهء بیرون از خود شخص میباشد. که بصورت تجاوز - اهانت - تحقیر - سرکوب - زندان و سکنجه - اراذل و اوباش شهری ... خودنمایی میکند. زیرا، با تمسک به فرمانپذیری _ محض آنان از حکام وقت. امکان برآمده شدن نیروی سادیستی آنان را مهیا میسازد.

نیروی تخریبی مازوخیسم . متوجهء خود شخص و درون او است ( بر خلاف سادیس )، سلطه پذیری - اطاعت محض - خودزنی - عادت و آداب سخت مذهبی - ریاضت و ... برایند این مشکل است .

بازتاب اجتماعی هردوی این بیماری : سلطه پذیری - اطاعت محض - دیکتاتور پذیری و دیکتاتور پروری - آداب سخت مذهبی - بت سازی بدلیل حمایت بدون تعقل از قدرت - فرمانبری در عده ای و حس فرمانده ای ، در عده ای دیگر است. بعنوان مثال:

امپریالیزم ستیزی ... ناشی از تنفر است . تنفر ، نتیجهء عکس العمل روانی از ناکامی است . تنفر ، ناشی از ترس است . ترس از عدم توانایی در کنترل خود نسبت به آنچکه قویتر ... یا

برتر ... یا برانگیزانندهء اضطراب است . و اضطراب، ناشی از نگرانی از وقوف بر ضعف وجودی خود نسبت به مواجه شدن با آن عوامل برتر ... یا قویتر از خود است .

تجلیات این عوامل فوق؛ تنفر از ایدولوژی خاص - تنفر از شخص خاص - تنفر از نفوذ فکری .. عقلی .. مادی و منوی خاص است . در سیاست : تعصب ایدئولوژیک ... امپریالیزم ستیزی است . در مذهب : تعصب مذهبی .. یا مبارزه با سایر مذاهب . در زندگی : اجتماع گریزی ... اجتماع ستیزی .. خجالت و کم رویی .. سرکوب دگراندیشی { انصار حزب اله - طرفداری افراطی حزبی - نظامی - شخصی (فردی) خاص }. که همگی بدلیل اضطرابی است که شخص در مواجه شدن با آن موارد اضطراب انگیز دارد.

در واقع ، وقوف به ناتوانی خود ، منجر به فرافکنی ( از خود دور نمودن ) آن ، بموارد بیرون از خود و نهایتا ... ابراز انزجار یا تنفر_توجیه ناپذیر برای فرد میگردد. و بدینصورت ،

بستر اجتماعی ... روند ناسالم برای خود فرد و جامعه را مهیا میسازد. تداوم و اجازهء خودنمایی این نابسامانیها ... منجر به تلاطم اجتماعی و فردی میگردد .<< اگر هماهنگی بین روان ناخودآگاه و خودآگاه وجود داشته باشد ... زندگی فرد و پیروی آن جامعه، آرام و مطبوع و سازنده خواهد گشت >>. یا، هرچه شدت ناهماهنگی و ناهمگونی یک جامعه با فرد بیشتر باشد . قدرت سازندگی و تعالی در آن کمتر میگردد.

پی روی _ بی حد از شخص .. از فرمان .. از مذهب .. از رهبر ...از عوا طف و احساس .. علامت ضعف و ناتوانی من برتر ( خودآگاهی ) در انسان است. و نرم ( حالت ) هنجارهای حاکم، هنگامیکه نامتناسب و علیل و بحران آفرین ، در ساختارهای اجتماعی در جامعه گردد . بمثابه ضعف در چیدمان ساختاری من برتر یا خودآگاه اجتماعی است. و بدیهیست که عامل تشدید تعاملات و رودر رویی افراد با یکدیگر و فرد با جامعه افزون میگردد. چراکه ، این افراد بدلیل ضعف ساختاری در خودآگاهی ... بطور مطلق خودرا تحت فرمان و

نظام حاکم بیرون از خود میسپارند. بخصو ص در هنگام اقتدار و سلطه سیاسی ... فرامین مذهبی ... نگاه و تفکر بت واره به شخص ... که این تبعیت از فرامین برای این افراد . منجر به ایجاد آرامش خاطر ... توجیه شدگی ... و فرافکنی یا خودفریبی میگردد. درواقع

این افراد بدلیل وقوف به کاستیهای درونی و شخصیتی خود ، دنبال فرد یا عامل قدرت در بیرون از خود میگردند. تا در سایهء او ، ارضاءگردند. این میل ارضاء شدن ، عامل حمایت کورکورانه این افراد از عوامل سلطه میباشد. ازطرفی ، گستردگی این چنین رفتار در یک جامعه. و تکرار و تداوم زمانی آن در چرخهء اجتماعی ، پایگاه و جایگاهی در ساختار آموزشی جامعه نیز باز میکند . در یک پروسهء بلند مدت ، مسلما گروندگان بیشتری به این بیماران اجتماعی افزوده میگردد ( بدلیل مالی .. و روحی ... و خود کم بینیها...) . نمونهء بارز آن . نیروی بسیج و یا حزب اله .. ویا ، سرداران و نمایندگان مطیع _نظام ، یا رهبری . در ایران است. احمدینژاد را نگفتم، زیرا او آپنورمال و مجنون است .

متاسفانه ،وقتی فضای بیمارگونه ... بعنوان یک هنجار مبدل میگردد . نتیجه مسلم آن ، وفور تناقضات و تصادمات فرهنگی ... مدنی ... فردی ... اجتماعی خواهد بود. تکثر افراد بیمار ...تبعا

جامعه را نیز بیمار کرده و نتایج کلی. بحران ... ناشکوفائی ... جرم پروری ...گسست همبستگی و اتلاف انرژی خواهد گشت .آموزش .. ویا تکرار ... موجب سمبل سازی و ملکهء ذهنی و تسری به اعمال شرطی گونهء افراد ، شدن را فراهم میگرداند.

* مرگ همکاری و رقابت مثبت

همکاری بر پایهء کار استوار است . پیشرفت تمدن نیز ، مدیون همکاری.. و کار گروهی.. و رقابت و تفاهم.. استوار گشته است .اجتماع بدون

همکاری و رقابت مثبت ... مفهوم نداشته و گسست پذیر میگردد.

جامعهء استوار بر ناهنجاری ... تبعا ، ایجاد تمایز و تناقض میکند. و تمایز و تناقض، آفت تکثر گرایی و همکاری و همراهی میباشد.غریزهء تخریب

و انهدام در نهاد اشخاص سادیستی . از بدیهیات است.همانطور که گفته شد، سادیس ، گرایش به بیرون از شخص پیدا میکند،بدلیل همین غریزهء تخریب یا انهدام . که حاصل این اضطراب از انهدام و تخریب ... چالش های رفتاری با سایرین است .

در جامعه ای که ساختار تخریبی بر آن سایه دارد. دافع_ تکثر گرایی و تعاون و همسویی است. زیرا غرایز سرکش و مخرب نمیتوانند رقابت سالم را

تحمل نمایند . از اینرو ، دامنهء رقابت اجتماعی از وجه مثبت ، بسمت منفی و تنافر افراد ... گرایش پیدا نموده و نفی و طرد و بحران سازی ... جایگزین تعاون و همبستگی و همکاری و یاری رسانی بدیگران میگردد.

لازمهء جامعه پویای سالم ، تعادل و تفاهم و عدالت برتابیده از قوانین حمایت کنندهء اجتماعی و بنیادین است. تساوی در نگرش به فرد و جمع در رفتار و گرایشات سیاسی حاکم در جامعه . که اولگو و بارور کنندهء حسن رفتار و پندار در افراد میگردد.

بعبارتی ، سیستم سیاسی ایران و قواعد و نگرشش . دامن زنندهء بحرانهای فردی و جمعی است . لذا، برایند چنین فضا وساختاری ... نه ، دموکراسی ساز است . و نه، عدالت پرور .و نه، شهروند محور ... یک شلم شوربای مخرب و بیمار یزا... و خانه ویرانگر . یک (نا سیستم_ فرد محور _ قدرتمدار _ملون النظر ).

در این فضای متناقض و متضاد و بیمار ... با یک چنین حکومتی . احکام نامتعادل و روابط ناسالم ... جایگزین تمایلات جمعی مثبت و ترویج رقابت منفی و غرض آلود... و خود انگاری ... و فرصت طلبانه ، میگردد. << چیدمان عقلی بهینه ساز . حلال تناقضات اجتماعی و دافع اصطکاک تکانه های روانی فردیست >>. بعبارتی چیدمان عقلی ،

مانع از ساختارهای برآمده از تنگ نظری... و ناهنجاریهای فردی در فرماسیون اجتماعی میگردد. ( کاستیهای آموزشی.. تربیتی .. اقتصادی .. حقوقی و سیاسی ) آغازگر و مسبب ناهنجاریهای فردی است .فراموش نباید شود که: بهره گیری از

زور و مجازات و اهانت فردی... راه مناسب ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی و سیاسی نیست . بلکه، ساختار سازی و توجه به کاستیها ... چه فردی و چه اورگانیک است که موجب بهبود افراد ... و مکانیزم مثبت اجتماعی گشته، و همپوشی و همسویی را بین فرد و جامعه دامن میزند.

بیاد داشته باشیم که گفته شد: تکرار امیال و برآوردن غرایز و کنشهای فردی ... پایه گزار عادت میگردد . لذا باید ، تلاش نمود تا جایگزینی مناسب و فرصت ارضای امیال و کنشهای فردی ... مهیا گردد. تمهیداتی در زمینه های فردی و جمعی و امکان

دستیابی به وسایل سازنده در بستر اجتماعی در جهت باروری امیال افراد به عنوان شهروندان محق بحره بری از امکانات کشور بطور عام و برابر .

با این چنین راهکار است که همسویی و همبستگی و روابط سالم در بین افراد بوجود میآید . که حاصل آن ، برخورداری از جامعه ای توانا .. پویا .. و کاستی در جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی خواهد بود.

از سیستم بیمار ...جا معهء بیمار پدید میآید. و در جامعهء بیمار ... شاهد افراد بیمار میباشیم. بنابر این بجای تنبیه فرد .... باید فرهنگ مدارا و مداوا را پیشه نمود و با تصحیح قواعد و قوانین مدنی. آموزش و پرورش قابل دسترس. و تحکیم برابری و عدالت و امکانات قابل

دسترس همگانی . فرصت انجام پذیرفته شدن امیال و غرایز را برای افراد ... بوجود آورد. بنابرین ،

امروز ما ایرانیان . در عین اینکه باید نگران حال هموطنانمان باشیم ، باید تلاش کنیم که فضای مسموم کشور را که برآمده از این نظام بیمار کنونی است، را تغییر دهیم . نه، درگیر رفتار بیمارگونهء آنان باشیم . عامل بیماری را باید محو نمود . نه، اثر بیماری را .

از طرفی نیز . در جستجوی راهگشایی جهت ترمیم آماسهای روانی _ ناشی از تناقضات فرهنگی... اقتصادی ... اجتماعی که در این سالهای طولانی ستم ،که بدلیل ضعف ساختاری _حقوقی ... و سیاسی . از گذشته های دور تا کنون . بر این ملت مظلوم زخمهای بس دردناک ایجاد نموده است را بزداییم.

فردای روشن و سالم، در گروی افکار روشن و متعهد و همگانی است.نه، فرد پرستی.. .نه، ایدیولوژی پریشی... و نه، فرصت طلبی فردی و قدرت طلبی سازمانی.

به امید همیاری... در رفع مشکلات . و باورمندی به راهکارهای عقلی و جمعی خویش ...نه، چشم انتظاری و توقع از غیر ... یا فرصت طلبان دهان گشوده . پاینده باد ایران و ایرانی

همیشه با شما و کنارتان .... پژواک همه

HRZT