** به یاد فردوسی ** 15.05.2012
پژواک همه
بسی رنج آمد در این سال سی / که ارزش زدایند از این پارسی
به شیوا سخن گفتن از مهتری / بروبد غم یاس ... یا کهتری
به تکریم اندیشه های سترگ / ز ایام _ خود ... باوران _ بزرگ
بشوییم غمی کامد از روزگار / ز بیگانه آیین_ نا سازگار
سترون،اندیشه باضرب _ زور / فقط حاصلش قتل بوده ست و گور
عطوفت بکشتند ... دلها به فاق/ ازآن یکدلیها ... نماند جز نفاق
جدایی ..ز فتنه چو آمد بدست/ سرای کهنسال ... از پای نشست
سزای تهیدست را دزد برد / هرآنکس بدولت نشست ،کشت و برد
خدا ... گشته بازیچهء حاکمان / بگسترده شد ... سفرهء ظالمان
بنام خدا هرچه کردند ... کژیست / تو گویی ... خدا ماندهء بندگیست
جماعت براندند ... از فر .. بزیر / گدایی دورویی ... رهیی نا گزیر
جهالت شده ست سکه بازار آن / دروغ و دورنگی ... و کارزار آن
جوانان به بند،یا به بنگ درشدند / و نیمی ... به کوچیدن آهنگ شدند
تحجر به ذاتش ... ستیز با خرد / که آیین _ تازی ... بدانسو برد
تعقل چو رخش ما کنیم در مثال / رساند بنی آدمی ... بر وصال
تهمتن بباید که رخش مرکبش / که راکب رساند به هر کوکبش
خداوند ایران زمین ... پارسیست / خدای عرب ،غرق در نارسیست
خداوند _ کردار و گفتار _ راست / تو ایرانی را بر ددان ... رهنماست
به عزم ... باید این بارگاه _ پلید / ز بن بر کنیم ... تا شود ، نا پدید
به عقل و تدبر ... و همیارگی / بدان ... رخت بربندد ، پتیارگی
به پژواک میآید از چپ و راست / بخود آمدن ... بهتر از هر خداست .
--------------------------------------------------------------------------
15/05/2012
Yeki az asare bastani IRANZAMIN ke hameshe bevoojoodash bayad eftekhar kard. Moteasefane dar en hookoomate kesafete ESLAMI daran asare bastani ra az been mibaran.
پاسخحذف